تغییر آسان نیست!
تاریخ انتشار: ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۹۹۷۷۶۹
«باید اعتماد به نفس خود را بازسازی کنیم؛ باید یاد بگیریم هر آنچه هستیم؛ اعم از گذشتهمان، خطاهایمان، بدبینیهایمان، ضعفهایمان و ترسهایمان را دوست بداریم و یاد بگیریم خودمان را دوست داشته باشیم.»
روزنامه ایران: این جملات انگیزشی که این روزها با ادبیات مختلفی در فضاهای مجازی پر شده است گرچه درست هستند اما کدام یک از اینها باعث شدهاند تغییری در رفتار شما ایجاد شود؟ واقعیت این است که بیان مفاهیم درست بدون نشان دادن موانع رسیدن به آنها در ساز و کار روانی ما راهی به سمت بنبست است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شاید باور نکنید اما بسیاری از ما دوست داریم مشکل خود را نگه داریم! این دوست داشتن میتواند کاملاً ناخودآگاه یا خودآگاه باشد. ما در بسیاری مواقع از مشکلات خود «پاداش» میگیریم؛ هر چند این پاداش با رنج همراه باشد. فردی را تصور کنید که درباره همه چیز نگران است. وقتی مشکلی پیش میآید دست و پایش را گم میکند. وقت امتحان، وقت قرار گرفتن در هر موقعیتی که نیاز به ارزیابی دارد به خاطر اضطراب، تمرکز و کارکردش پایین میآید. آیا این فرد از اضطراب خود ناراضی است و رنج میبرد؟ بله حتماً همینطور است و حتی ممکن است به درمانگر مراجعه کند اما اولین قدم درمان قطعی این است که فرد ببیند کجا از اضطراب خود سود میبرد؟ آن سود باعث حفظ رفتار شده است و فرد رنج وجود اضطراب را به خاطر آن پاداش-هر چند منفی- میپذیرد. شاید این فرد به خاطر اضطرابش وقتی در عملکردی کارکرد پایینی دارد دیگران او را درک میکنند چون اضطراب دارد! شاید دیگران کمتر او را در معرض فشار موقعیتهای استرسزا بگذارند چون اضطراب او را درک میکنند! شاید همراهی بیشتری از طرف دیگران در تمام مراحل زندگی دارد چون اضطرابش بالا نرود! و... هزینهای که این فرد برای از بین رفتن اضطرابش باید بدهد این است که این پاداشها را رها کند و بیشتر بر رنج خود تمرکز کند.
عزت نفس را نیز ساده میشود آموخت اما چرا ما به تکرار جملات انگیزشی بسنده میکنیم چون عزت نفس داشتن یعنی بارها «من» در مسیر یک هدف با شکست خوردن مواجهه شود اما با پذیرش شکست دوباره بلند شود و تلاش کند. اگر شما برای اولین بار چوبهای اسکی را به پا کرده باشید و یک مسیر سرازیری را با مربی روی برف تمرین کرده باشید میدانید که شاید بارها و بارها به خاطر ترس یا بلد نبودن مهارت جدیدی که دارید یاد میگیرید روی برفها زمین بخورید. باید در آن سنگینی برف و با دردی که دارید بلند شوید (آن هم در یک مسیر لیز و سرازیری) برای این بلند شدن باید هر بار چوبهای اسکی را از پا جدا کنید و با زحمت زیاد بلند شوید و دوباره چوبها را به کفشهایتان جفت کنید و دو قدم دیگر دوباره زمین بخورید. مسیر 5 دقیقه را یک ساعت و نیم در بین افتادن و بلند شدن و تمرین حفظ تعادل بپیمایید و شب از بدن درد به خوردن داروهای مسکن روی بیاورید اما هفته بعد و هفتههای بعدتر میتوانید لذت سر خوردن روی برف در یک فضای آرامشبخش میان برفها را تجربه کنید. عزت نفس قشنگ است و کاربردیترین کلید زندگی اما رسیدن به آن بدون درد و رنج نیست!
انتهای پیام/
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: عزت نفس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۹۹۷۷۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اگر بیش از حد به دیگران وابسته می شوید بخوانید
همشهری آنلاین - یکتا فراهانی: داشتن امید به روزهای بهتر طبیعی است، اما گاهی اوقات این امید میتواند خیلی طولانی و هدف نیز فراموش شود؛ بنابراین برای رسیدن به هدف موردنظر باید آگاهانه تلاش کرد تا به نتیجه رسید. در غیر این صورت چیزی تغییر نخواهد کرد و ممکن است ناچار شویم مدتها درگیر مشکلات خود باقی بمانیم.
دکتر سعید بابایی، روانشناس و طرح واره درمانگر نیازهای دوران کودکیدکتر سعید بابایی، روانشناس و طرح واره درمانگر در مورد وابستگی به دیگران میگوید: همه ما در سنین پایین و در دوران کودکی باتوجهبه اینکه توانایی و تجربه لازم را برای اینکه بتوانیم شناخت بهتری از دنیای پیرامون خود داشته باشیم ، درست عمل کنیم، عادتها و رفتار درستتری داشتهایم نیازمند آن هستیم که خانواده و والدین آموزش های لازم را به ما بدهند تا بدانیم کجا باید چطور عمل کنیم و درست تصمیمگیری کنیم و بتوانیم مسیر درستی انتخاب کنیم. در این زمان قدرت تصمیمگیری های لازم برای اینکه بدانیم چهکار باید بکنیم، کجا باید حرف چطور حرف بزنیم و رفتار درست هر کجا به چه صورتی باید باشد نداریم.
به گفته این روانشناس، اگر به هر دلیلی خانواده ما آشفته و از هم گسیختهباشند یا والدین بهخاطر تنشهای و مشکلاتی که دارند نتوانند درست ما را کمک کنند؛ بنابراین ما هم نمیتوانیم الگوهای مناسبی از جانب آنها دریافت کنیم. به همین خاطر ممکن است دچار محرومیت هیجانی شویم.
بهاینترتیب نمیتوانیم عواطف، احساسات، محبت و نوازش را بهخوبی دریافت کنیم یا پاسخ مناسبی به آنها دهیم؛ بنابراین ممکن است این الگو در ذهنمان ایجاد شود که در سنین بالاتر برای برخوردار شدن از یک آغوش یا نوازش و دریافت محبت دیگران باید به آنها باجهای عاطفی بدهیم.
بیشتر بخوانید
باج می گیرم که دوستت بدارم!
۹ عادت افراد ناموفق که هرگز در زندگی جلو نمیروند
ضرورت داشتن الگوی مناسبدکتر بابایی میگوید: در واقع پاسخ به هیجانات ما نیازی است که حتماً باید برآورده بشود. ولی چون برآورده نمیشود ما با تابعیت از الگوهای نامناسب رفتار نامناسبی هم خواهیم داشت و هنگام تصمیمهای جدی مانند وارد رابطه شدن یا تصمیمگیری برای شغل جدید نمیتوانیم درست تصمیم بگیریم. در واقع میتوان گفت اگر به هر دلیلی دچار تردید و تنش شده باشیم یا محرومیتهای ما خیلی شدید باشد ما همان الگوی آسیبرسان تکراری را دوباره انتخاب خواهیم کرد. درصورتیکه همه ما نیازی نداریم که برای مورد تأیید و توجه قرارگرفتن رفتار اشتباهی در پیش بگیریم.
دلایل تکرار اشتباهاتگاهی برای همه ما پیش میآید که متوجه میشویم مدام اشتباهات قبل را تکرار میکنیم یا باوجودآنکه میدانیم انتخابمان درست نیست یا در ارتباط اشتباهی هستیم نمیتوانیم تغییر مسیر بدهیم.
داشتن طرحواره نقص و شرم چیزی است که به ما احساس ناکافی بودن میدهد و مدام خودمان را سرزنش میکنیم که چرانمی توانم درست رفتار کنیم. برای رهایی از چنین احساساتی باید حتماً ریشه آنها بررسی و در صورت امکان برطرف شوند.
ما اغلب مسیرهای آشنا را انتخاب میکنیم. به همین خاطر هم مدام اشتباهاتمان را تکرار و افرادی را انتخاب میکنیم که رفتار نامناسبی با ما داشته باشند.
البته در ارتباطات نامناسب و ناموفق هم فکر میکنیم میتوانیم طرف مقابل را تغییر دهیم و اینگونه خودمان را آرام میکنیم برای ترکنکردن عادتهای به وجود آمده؛ قدرت تغییر مسیر را نخواهیم داشت ... در واقع بهخاطر آسیبهایی که قبلاً دیدیم از منطقه امن خودمان خارج نمیشویم؛ بنابراین ما معمولاً بر اساس منطق مسیر خود را انتخاب نمیکنیم؛ چون چیزی که باعث این مسئله میشود این است که ما به الگوهای آشنا بیشتر توجه میکنیم؛ بنابراین معمولاً در مسیر تکرار اشتباهات خود اسیر خواهیم شد.
رهایی از روابط آسیبزنندهگاهی ما مدام وارد روابطی میشویم که نتایج مشابهی دارند؛ بنابراین هر بار احساس میکنیم وارد رابطهای شدهایم که فقط اسم آن عوض شده و در واقع همه بهنوعی یک نوع شخصیت دارند.
گام نخست برای رهایی از چنین موقعیتهایی آگاهی از آنها و شناخت مشکلات خودمان است. وقتی مدام احساس ترس ازدستدادن دیگران را داریم و میترسیم دوباره ترک شویم؛ در واقع همین اتفاق هم خواهد افتاد و الگوی آسیبرسان ما بارهاوبارها به ما آسیب خواهد زد.
ما معمولاً برای رهایی از این مشکلات به کمک متخصص و مشاور نیاز داریم. اما درهرصورت این خود ما هستیم که باید سعی کنیم با افزایش اعتمادبهنفس و باور خودمان موفق شویم الگو درستی برای انتخاب خود داشته باشیم.
در این میان، شناخت و رویارویی آسیبهای دوران کودکی نیز میتواند کمک خوبی برای حل چنین مشکلاتی به ما بکند.
کد خبر 849696 منبع: همشهری آنلاین برچسبها مردان بهداشت روانی خبر مهم ازدواج - طلاق روانشناسی زنان